از واقعه زابل و تظاهرات کابل چه میتوان اموخت؟

محمد داود ۱۱نوامبر ۲۰۱۵

مردم افغنستان به اضافه فقر ، فساد، نا امنی و بیکاری با یک خشونت تمام عیار هماهنگ شده، تنظیم شده امیخته با اهداف خاصی روبرور است که در گذشته بی سابقه بوده است. در جامعه شهری افغانستان انسان ان دچار تزلزل، یآس، افسرده گی، دلهرگی، دلمرده گی، ناکامی، بی پناهی، در یک کلام خالصه دچار مشکل هویت شده است . در جامعه روستائی انسان ان با سر بریدن زنان، کودکان و مردان غیر نظامی، افراد غیر نظامی را با چشمان بسته روی بمب نشسته ، سنکسار های خود سرانه دختران و پسران جوان ،دو پارچه کردن هیکل طفل زنده روبرو است. وضیعت ناگوار در کشور حکایت از یک غم و اندوه ملی دارد ، آما برخورد و رسیده گی به این مصائب هم از طرف دولت و هم مخالفین روز بروز رنگ ،چهره و شیوه قومی ان نمایان تر میگردد. در جلال اباد این یاس ها و نا امیدی ها و مسخ هویت با شعار و رنگ دیگری و در غزنی ، زابل و کابل به گونه دیگری به تظاهر کشیده میشود، غافل ازینکه دشمنان در کمین نشسته ای افغانستان منتظر رشد و پرورش این چنین حالت و رویکری اند. آگر واقعه جانگداز و اندوهناک زابل و واکنش ها به ان را ذره بین نقد خوشبینانه بگریم به این باور میرسیم که هنوز هم دیر نشده همه قطعات دور افتاده این ملت در سایه اجزای که همه باهم ممثل یک کل اند میتوانند به ارامشی که همه سزاوار اش اند برسند.

بعد از چهل و پنج سال در تاریخ کشور برای اولین بار تعدادی از مردم با این گسترده گی بطور خود جوش وارد خیابان های پایتخت شده و بدون سلاح باعث دست و پاچه گی و حراس مقامات بلند پایه دولتی شدند. آما متاسفانه انطوریکه ضرورت ایجاب میکرد ازین اعتراضات مردمی به نفع مردم بهره گیری نشد. تظاهرات با یک واکنش دو بعدی به انجام رسید: اولآ لحن و کلام مقامات بلند پایه دولتی (قوه اجرائیه ) در برابر تظاهر کنندگان تا اندازه میتواند بی پروا و گزنده تلقی شود. دومآ به همین ترتیب برخلاف برچسپ های (ارگ قبیله گرا، قوم گرا ، ارگ و مرگ ) که تظاهر کنندگان نثار دولت کردند ، مقامات دولتی (قوه اجرائیه) در ارگ را برای اولین بار در طول یکسال حیات سیاسی اش در یک موضع واحد انهم با یکصدا در نکوهش تظاهرکننده گان قرار داد .

بطور مثال عبدالله گفت، ” خواست اصلی همه شما امنیت است. در این هم شکی نیست که اینجا کسانی می‌خواهند آش خود را بپزند. اگر این   دولت برهم بخورد هزارها مشکل دیگر ایجاد می‌شود

درین راستا اشرف غنی از همه سراسیمه تر گفت ،”اعضای خانواده من در ارگ نیستند. ” اشرف غنی با استفاده از تعلیمات و باور های لیبرالیزم به هشدار های غیر مستقیم خواست به اوضاع خاتمه دهد و تظاهرات کننده گان را آز خطرات احتمالی انتحاری بر حذر داشت ” امروز احتمال انتحاری در میان تظاهرکنندگان وجود داشت و ما سه بار نیروهای امنیتی را جابه‌جا کردیم تا با خطر انتحاری کنار بیاییم. لطفا دشمن را بشناسید. “

به همین ترتیب آقای محقق از سازمان‌دهندگان تظاهرات شدیدا انتقاد کرد و عملکرد آن‌ها را غیر قابل قبول و عاملین انرا هزله گویان قدرت باخته در انتخابات خواند که اجمالآ اشاره به کرزی و شرکایش است . آقای محقق برای اولین بار در عمر دولت وحدت به حمایت از دولت اشرف غنی برخواست و گفت ” دولت برای آزادی گروگان‌ها تلاش زیاد انجام داده است. من بی‌قراری رئیس جمهوری را پس از این گروگان گیری ها دیدم” وی ازین هم فراتر رفته تائید کرد که خود شاهد ناراحتی شدید رئیس جمهور افغانستان در ارتباط با گروگان‌گیری بوده است” وحتی افزود که “مشکلات افغانستان مختص هزاره‌ها نیست و افغانستان شمول است.”

به همین ترتیب تظاهرات کننده گان و حامیان شان مدعی بودند که تظاهرات به اشتراک تمام اقوام شکل و هویت ملی دارد و در وهله اول مایه دلگرمی و حمایت همه اقشار اجتماعی به حاشیه رانده شده قرار گرفت ، ولی در نبود یک رهبری خردمند، اهداف دست یافتنی، و خواسته های روشن ، این تظاهرات به صدور یک قطع نامه که کاملآ جنبه قومی داشت پایان یافت. هویت و ماهیت دادخواهانه معترضان نسل جوان از همه اقوام که دچار تزلزل، یآس، افسرده گی، دلهرگی، دلمرده گی، ناکامی، بی پناهی هستند با تقاضا های قومی و محکومیت دستگاه حاکم خلاصه شد.

خواسته‌های معترضان کابل

۱. راه‌اندازی عملیات گسترده پاکسازی در محل برای دستگیری گروگانگیران و قاتلان مسافران در زابل و اطمینان از اینکه مجازات عاملان در تطابق کامل با قانون صورت می‌گیرد

۲. ایجاد یک قول اردوی(سپاه) فعال و مجهز در داخل ارتش ملی افغانستان برای حفظ امنیت مناطق هزاره‌جات. این قول اردو باید ۴ فرقه (لشکر) داشته باشد که در چهار ولایت غزنی، میدان وردک، دایکندی و بامیان مستقر باشند.

۳. جدا ساختن ولسوالی جاغوری ولایت غزنی به عنوان یک واحد اداری مستقل

۴. تکمیل تشکیل امنیتی ولسوالی‌های مرکزی و فراهم ساختن تجهیزات به این نهادها

۵. برای ادای احترام به کشته‌شدگان زابل، یک تپه در کابل به نام آنها مسمی شود و این هفت گروگان سربریده شده در آن تپه دفن شوند.

شکی نیست که این قطع نامه روح شهدای زابل و رضای خاطر بازماندگان شان میشود، ولی نباید این گونه تظاهرات با این همه وسعت و بزرگی اش رنگ و رخ قومی بخود بگرد و باعث افول بیشتر نیم بند ملی گرائی که از دهه دموکراسی ببعد تا سی سال پیش توسط جوانان آگاه در حال رشد نسبی بوده با اینگونه رواج و رونق بازار ازبک گرائی، پشتون گرائی، تاجیک گرائی و هزاره گرائی در افغانستان صدمه ببیند.

بهر صورت ؛ نفس و ماهیت این تظاهرات واکنشی بود در برابر سیستمی که در ان انچه درین روز ها در ساحه نفوذ دولت میگذرد بیشتر شبیه به یک حاکمیت انارشی و در ساحات غیر نفوذ دولت میگذرد جنگ همه علیه همه است که هیچ جریان سیاسی و نظامی بر اوضاع بطور قاطع مسلط نیست، و همچنان این اعتراضات واکنشی بود به جامعه مدنی کاذبی که با پرداختن به مسایل اجتماعی به طور کمرنگ بعظآ امیخته به انحراف اخلاقی و عدم تقوای سیاسی ماهیت و اعتبار خود را بطور قطع از دست داده است . بصورت کل نسل جوانی که ازتجارب سی سال گذشته چپ، راست و میانه که هم نتوانسته رهی را به ابادی میسر سازد، دل شاد و گرمی ندارد و از طرفی مردم دیگر از شبه فرهنگ سازی های بی پایه و نامصطلح مخالفین مسلح به ستوه امده و از مدرنیراسیون وارداتی با فریب های مزورانه دستگاه حاکمه هم به خشم امده اند. پس با در نظر داشت وضیعت کنونی و برای بیرون رفت از این مصایب ملی این نسل جوان رسالت دارد و احتمالآ میتواند ارزو های خود را در محور “اصلاح طلبان نوین” و “سنتی های نوین ” در داخل و خارج از افغانستان که یگانه نیروی محرک و سازنده برای بسیج مردم و سوق کشور بسوی یک همدلی، همدیگر فهمی، همدیگر پذیری و همزیستی هستند، جستجو کنند .

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s