تکرار تاریخ و دل های شاکی

حامد کرزی از ولی نعمت خود امریکا دل پر شکوه دارد. برای مشروعیت این شکوه ها به کارنامه های زمان حاکمیت ۱۳ ساله کرزی و شرکایش باید نظر انداخت .

ببرک کارمل رهبرتبعیدی حزب دموکراتیک خلق آفغانستان در ۱۹۷۹ سوار بر تانک های نظامی اتحاد شوروی وقت بنام دفاع از انقلاب ، وطن، و مردم با ۱۱۵۰۰۰ سرباز قشون سرخ وارد آفغانستان و مجوز اشغال آفغانستان را صادر کرد. بعد از سالها جنگ وویرانی ؛ در آخرین روز های حیات خود در حیرتان کارمل در جواب سوال خبرنگار الجزیره گفت :” بزرگترین اشتباه من این بود که به روس ها بیش از حد اعتماد کردم”

به همین ترتیب برهان آلدین ربانی ریس جمهور مخلوع و خود تبعیدی وقت افغانستان از امریکا برای سرنگونی طالبان درخواست اعزام نیروی نظامی کرد؛ بعد و در سایه مداخله نظامی امریکا ؛ حامد کرزی هم با انتقال حاکمیت از ربانی برای مدت سیزده سال بی خیال و با تمام بی اصولی ها، بی قاعده گی ها، بی پروائی ها و حتی با بی حیائی های سیاسی و آخلاقی به میل تفنگشان زورمند این وطن و مردم را در عمق اسارت فرو برد . یکی از متسشاران امریکائی در یاد داشت های خود می نویسد که در روز های آول حاکمیت خود کرزی “روزانه به سفارت آمریکا در کابل ارتباط میگرفت و در مورد امور یومیه دفتر خود از سفارت طالب هدایت میشد، حتی در یک روز سیزده بار به سفارت ارتباط گرفت و طالب هدایت شد که در آخر مشاور بجواب گفته بود که هرلحظه چوشک ات بی شیر شد، به سفارت زنگ نزن”

بهرصورت؛ با همه این بی عزتی ها به سنن آفغانستان، بی حرمتی ها به مردم، و بی پروائی ها در مقابل وطن ؛ حامد کرزی امروز منتقد سیاست امریکا در آفغانستان قرار گرفته که این موضع گیری کرزی را از دید سیاسی و آخلاقی مورد بررسی قرار میدهیم.

اول ؛از دید سیاسی بر هیچ کس پوشیده نیست که کرزی پیشنه، تجربه ، و استعداد یک سیاست مدار تئوری پرداز و یا سیاست مدار عملگرا را نداشته. تجربه بیروکراسی کرزی هم خلاصه میشود در کار اداری در دفتر جبهه نجات ملی در پشاور که معمولآ کار یومیه اش تهیه گزارشی از اجرآت دفترش به مقامات امنیتی محلی پاکستان بوده است.

درین روز ها آقای کرزی در چند مورد از استراتیژی امریکا انتقاد میکند. آقای کرزی از اعزام نیروی نظامی سه هزار نفری امریکا انتقاد میکند؛ او مدعی است که امریکا “در پی راه حل نیست، هر کاری را که امریکا انجام میدهد ؛ ایجاد موانع در راه صلح است” او همچنان از زبان جوبایدن معاون رئیس جمهور امریکا نقل میکند “پاکستان برای امریکا پنجاه مرتبه نسبت به آفغانستان با اهمیت تر است”. همچنان از نظر کرزی طالبان نسبت به امریکا کمتر مانع صلح اند. یگانه مشکل طالبان روابط شان با پاکستان است.

این ادعای های کرزی کاملآ ناشی از بی خردی سیاسی اش است. چون این خود کرزی بود که حضوز نظامی ۱۵۰۰۰۰ سرباز ناتو در آفغانستان را حقوقی و قانونی میدانست و به اعزام سی هزار نیروی اضافی در آوایل حکومت اوباما مجوز صادر کرد. پس با انتقاد از آعزام نیروی سه هزار نفری در مقایسه به حضور۱۵۰۰۰۰ نفری , افکار کرزی دچار عارضه کیفی است. اینکه امریکا مانع صلح است ، این هم امر تازه ای نیست. چون امریکا در ۲۰۰۱ با هدف و اجندای “جنگ” علیه ترورزیم به آفغانستان لشکر کشی کرد. درین اجندا هیچگاه از تامین صلح، تحکیم صلح، توسعه صلح ، و حمایت از صلح توسط امریکا تعهدی صورت نگرفته بود که بتوان امروز امریکا را در عدم رعایت آن انتقاد کرد؛ ازهمان وهله اول هدف امریکا و ناتو بطور ساده در افغانستان سه چیز بود. اول ؛ تخریب کامل القاعده، دوم ؛ عزل طالبان از قدرت و سوم؛ جلوگیری از تبدیل شدن افغانستان در آینده به عنوان یک پایگاه برای حمله به ایالات متحده و متحدان آن که این اهداف تنها میتواند از راه جنگ دست یافتنی باشد. پس کرزی در مدت ۱۳ سال حکومت نامشروع خود نمی دانسته که با چه اجندای روبرو است! به همین ترتیب ارجعیت پاکستان بعنوان یکی از نهمین قدرت هسته ای جهان، دارای بستمین ارتش جهان، شریک فعال امریکا در جنگ سرد، یکی از پر نفوس ترین کشور های اسلامی، عضویت غیر دائمی در شورای امنیت ملل متحد، همکار استراتژیک امریکا، حضور سربازان ارزان قیمت در عملیات های نظامی سازمان ملل، و حضور دریائی امنیتی در دریای عدن؛ هر یک اصل اساسی در سیاست است که کرزی نمی دانسته که چرا پاکستان برای امریکا اهمیت بیشتر نسبت به افغانستان دارد!

دوم؛ کرزی با ایجاد و توسعه فضای انارشی در کشور به جامعه مدنی زمینه آنرا مساعد ساخت تا با اقتباس نا آگاهانه از ارزش های لیبرال کاپیتالیزم و انطباق افراط گونه آن در جامعه سنتی افغانستان باعث فاصله گرفتن هر چه بیشتر مردم از دولت شود. جامعه نا مدنی قوم محور در زمان کرزی هزینه های فراوانی را در جهت بی اعتمادی ها، بی باوری ها، و سوهٔ ظن های قومی مصرف کرد. با ایجاد و تقویت رسانه ها برای آزادی بیان “بی بیان” که نه تنها به پختگی حرفوی نرسیدند ؛ بلکه بر تمام سنن ، ارزش ها، اقوام، زبان، دین، و عرف پسندیده مردم حقارت و بی حرمتی را دریغ نکردند . ۲۰٪ مردم آفغانستان در ۲۰۰۱ زیر خط فقر زنده گی میکرد، بعد از ۱۳ سآل حاکمیت کرزی ۷۰٪ مردم زیر خط فقر رفت. در ۲۰۰۱ دود کردن سیگار در منابع عمومی منع بود، در آخر حکومت کرزی سه ملیون جوان کشور در منابع عمومی مواد مخدره دود میکرد. در ۲۰۰۱ در آفغانستان از فساد مالی خبری نبود، در وقت حاکمیت کرزی افغانستان اولین کشور فاسد دنیا رده بندی شد. در ۲۰۰۱ در آفغانستان “۱۰۰٪ امنیت” تامین بود، در حاکمیت کرزی امنیت حد اقل ۴۰٪ کاهش یافت.

آنچه را کرزی در طول ۱۳ سال حاکمیت نامشروع خود انجام داد و انتقاداتی را که امروز مطرح میکند ؛ از لحاظ سیاسی و آخلاقی باهم مغایرت دارد. پس برای حفظ رعایت اصول سیاسی و آخلاقی کرزی و شرکایش ؛ یا از عملکرد ۱۳ ساله حاکمیت خود از ملت آفغانستان رسمآ معذرت بخواهند و یا دست از انتقاد عوامفریبانه برداشته و گوشه گیری اختیار کنند تا فرصت ها به گروه های مسؤل فراهم گردد که با نقد حال و گذشته؛ آینده را تا حدی میسر دهند. گر چه در هر صورت، کرزی و یاران اش با این دست آورد ها و میراث شوم خود در نزد خدا، وطن، و مردم شرمنده ابدی خواهند بود.

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s