بیت المقدس بدو قسمت (بیت المقدس شرقی و غربی) مثمی است. اسرائیل در پایان جنگ ۱۹۶۷ با سوریه، مصر و اردن اشغال بیت المقدس شرقی را انجام داد. و نیمی از بیت المقدس غربی را در جنگ ۱۹۴۸اعراب ـ اسراییل اشغال کرده بود. اشغال بیت المقدس شرقی اسرائیل به طور موثری کل شهر را تحت کنترل واقعی اسرائیل قرار داده است. با این حال، صلاحیت و مالکیت بیت المقدس اسرائیل توسط جامعه بین المللی، از جمله ایالات متحده امریکا، به رسمیت شناخته نشده است. بدین لحاظ وضعیت بیت المقدس یکی از نکاتی مهم در تلاش برای حل اختلافات فلسطین و اسرائیل به شمار میرود. “
فلسطین قبل از ۱۹۴۷ زیر “قیمومیت انگلیس” قرار داشت و بر اساس طرح و برنامه سازمان ملل متحد به “تقسیم آن سرزمین بین اسرائیل و عرب ” ۵۵ درصد از این سرزمین را به یک دولت یهودی و ۴۵ درصد آن به یک کشور عربی فلسطینی اختصاص داده شد که در آن زمان اسرائیل این طرح را پذیرفت ولی سران عرب آنرا نپذیرفتند. همچنان بر اساس این طرح ، بخاطر اهمیت مذهبی بیت المقدس به ادیان سه گانه یکتا پرست ابراهیمی ، قرار بود این شهر”تحت کنترل حاکمیت بین المللی قرار گیرد” ولی نیروهای رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۹۴۸، کنترل ۷۸ درصد از این سرزمین ها بدست آورد و ۲۲ درصد باقی مانده از غزه و کرانه غربی تحت کنترل مصر و اردن قرار گرفت و همچنین اسرائیل کنترل نیمی ازغربی شهر بیت المقدس شرقی را که تحت کنترول اردون قرار داشت تصرف و بخشی از خاک کشور خود اعلام کرد . با این حال، جنگ ژوئن ۱۹۶۷، اسرائیل ۲۲ درصد باقی مانده ء کرانه باختری، شرق بیت المقدس و غزه را تحت کنترل قرار داد. اسرائیل سپس با تصویت قانون جدید مرزهای شهری شهر را دوباره تعریف کرد و دیگر شهرهای و روستاهای کرانه باختری را بنا نهاد. و با این تصامیم اسرائیل به طور موثر با گسترش قانون اسرائیل به طور مستقیم برای قرار دادن تحت اختیار خود ، در نقض قوانین بین المللی ادامه داد.
در سال ۱۹۸۰، اسرائیل “قانون بیت المقدس” را تصویب کرد و اظهار داشت که “بیت المقدس، کامل ، واحد، و پایتخت اسرائیل است”. به این ترتیب ضمانت ضمیمه شرقی بیت المقدس را شکل داد. در واکنش به این عمل اسرائیل ، شورای امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه ۴۷۸ را در سال ۱۹۸۰ تصویب کرد و قانون بیت المقدس توسط اسرائیل را نفی و”غیرقانونی” نامید. ازین لحاظ ،انحصار غیر قانونی اسرائیل از بیت المقدس شرقی، بر اساس قوانین بین المللی چندین اصل را نقض می کند چون یک قدرت اشغالگر در قلمرو و سرزمینی را که اشغال میکند “حق حاکمیت ” ندارد. و جامعه بین المللی رسما اراضی شرقی را به عنوان قلمرو اشغال شده حساب میکند. ازین جهت است که هیچ کشوری در جهان بیت المقدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت نمی شناسد، به استثنای ایالات متحده و روسیه، که اعلام کرد که شناخت بیت المقدس غربی را به عنوان پایتخت اسرائیل و شرق بیت المقدس به عنوان “پایتخت آینده دولت فلسطین” خواهد بود. در حالیکه ، سفارتخانه های کشور های جهان در تل آویو سرمایه گذاری می کنند، ولی برخی از کشورها دفاتر کنسولگری های خود را در بیت المقدس مستقر کرده اند.
در سایه اعمال اهریمنی اسرائیل در شرق بیت المقدس، با وجود توشیح “قانون بیت المقدس” ، اعلان واحد خواندن ، و انظمام بیت المقدس باز هم فلسطینی هایی که در آن زندگی می کنند شهروند اسرائیل شمرده نمی شوند. امروزه، حدود ۴۲۰،۰۰۰ فلسطینی در بیت المقدس شرقی, در زادگاه و وطن خود, دارای کارت شناسایی اقامت دائم هستند. آنها همچنین پاسپورت موقت اردون (ولی بدون شماره شناسایی ملی کشور اردون) را حمل می کنند. این بدان معنی است که آنها شهروندان اردونی کامل هم نیستند . آنها نیازمند اجازه کار برای کار در اردن هستند و دسترسی به خدمات دولتی و مزایا مانند کاهش هزینه های تحصیلی را ندارند. در حالیکه اساسآ هویت حقوقی این سرزمین جزی از قلمرو اردون و اشغالی توسط اسرائیل میباشد، ولی باشنده گان آن نه از حقوق شهروندی اردون برخوردار اند و نه هم از حقوق افراد سرزمین اشغالی و انظمامی توسط اسرائیل. بدینترتیب ؛ بیت المقدس فلسطینی اساسا در وضعیت بی ثبات حقوقی قرار دارد . آنها شهروندان اسرائیل نیستند ، شهروندان اردن، و یا فلسطین هم نیستند.
اسرائیل با فلسطینی ها در بیت المقدس شرقی به مثابه مهاجرین خارجی بر خورد میکند که براساس اصول ترحم دولت اسرائیل در آنجا زندگی می کنند، نه بر اساس “اصل حق زادگاه”. این فلسطینی ها ملزم به انجام یک مجموعه خاص از الزامات برای حفظ وضعیت موجود همیشه در ترس از لغو اقامت دایم خود زندگی میکنند. هر فلسطینی که در مدت زمان مشخصی در خارج از مرزهای بیت المقدس زندگی کرده باشد ، چه در یک کشور خارجی و چه حتی در کرانه غربی، در معرض خطر از دست دادن حق خود در بیت المقدس قرار دارد. کسانی که نمی توانند ثابت کنند که “هسته زندگی آنها” در بیت المقدس است و به طور مداوم در آنجا زندگی می کنند، حق زندگی خود را در شهر “محل تولد” خود از دست می دهند. آنها باید ده ها مدارک ; شامل اسناد و مدارک اجرایی، قراردادهای اجاره ای خانه، قبض حقوق و دستمزد, برای تجدید مجوز اقامت خود ارائه دهند. دریافت شهروندی از سوی یک کشور دیگر منجر به لغو وضعیت آنها در بیت المقدس می شود. همچنان در مجموع آنعده فلسطینیانی که در روز های قبل از جنگ ۱۹۶۷ به خارج سفر کرده بودند ؛ هیچوقت حق برگشت به زادگاه خود را نیافتند. به همین ترتیب ؛ مغایر با قوانین و مصوبات بین المللی اسرائیل به ساخت و ساز شهرک های یهودی نشین بطور خود سرانه ادامه داده است .این برخورد با فلسطینی ها در بیت المقدس بطور اشکارا یک تبعیض سیستماتیک نژادی بشمار چون هر یهودی در سرتاسر جهان از حق زندگی در اسرائیل برخوردار است و برای تابعیت اسرائیل تحت قانون بازگشت حق استفاده از تمام حقوق شهروندی در اسرائیل بر خوردار است.
حدود ۲۰۰،۰۰۰ شهروند اسرائیلی در منطقه بیت المقدس شرقی تحت حمایت ارتش و پلیس زندگی می کنند و بزرگترین مجتمع مسکونی آنها مشتمل بر۴۴،۰۰۰ اسرائیلی است. متباقی سکونت گاه های محکمی اغلب در میان خانه های فلسطینی پراکنده اند و در حالی که فلسطینی ها تحت شرایط آپارتاید زندگی می کنند، اسراییلی ها احساس عادی بودن می کنند، که توسط دولت آنها تضمین شده است.
آنچه از دل این ناملایمتات و وضیعت آشفته فلسطینی ها بیرون می آید اینست که این معضل و منازعه به دلایل متعدد راه حل آسانی ندارد. آول، اختلاف فلسطینی ها با اعراب روی پروسه ملت سازی و دولت سازی تو سط فلسطینی ها با جنبه های ارضی مورد علایق همسایه ها (سوریه، اردون، مصر) دشواری های خود را داد ؛ چون اصولآ کشور های همسایه در پروسه ملت سازی و دولت سازی برای کشور دیگری علاقه و مسؤلیت قانونی در حیطه قوانین ملی خود ندارند.
دوم، برای کشور های اردون و سوریه که در گذشته قسمت های ازین سرزمین تحت حاکمیت شان بوده و در جنگ های ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ آنرا از دست داده اند، ترجیع میدهند تا روزی پس آنرا دو باره جز قلمرو شان در آورند. پس منافع ملی این دو کشور همسایه ( از هر لحاظ در تقابل باهم ) در تقابل با خواست و وضیعت غم نگیز فلسطینی ها قرار دارد.
سوم،اختلاف سازمان آزادی بخش فلسطین با دولت اسرائیل بر سر بیت المقدس شرقی برای پایتخت فلسطین است که اسرائیل صرف با پیشنهاد نگهداری از فلسطینی ها در محل های مقدس مسلمان ها و مسیحی ها در شرق بیت المقدس موافق است ، نه حاکمیت فلسطینیان بر بیت المقدس. آما بعضی از رهبران بناد گرای سیاسی دولت اسرائیل مثل اریل شارون با پشنهاد نگهداری از فلسطینی ها هم موافق نیستند؛ چنانچه اقدامات نظامی شارون منجر به ایجاد انتیفاده دوم شد.
چهارم ، معضل جامعه جهانی: امریکا و روسیه بر اساس طرح (دو ملت دو دولت) بیت المقدس را به دو حصه ؛ بیت المقدس غربی مرکز دولت اسرائیل بیت المقدس شرقی را مرکز دولت آینده فلسطین قبول دارند وبه همین استدلال امریکا سفارت خود را به بیت المقدس غربی انتقال میدهد. سازمان ملل و کشور های اروپائی عمدتا مسیحی میخواهند که بیت المقدس نه زیر حاکمیت اسرائیل و نه هم زیر حاکمیت فلسطینی ها باشد ، بلکه زیر کنترول قوانین بین المللی باشد. دولت های همسایه فلسطین (اردون ، سوریه، مصر) قسمت های ان سرزمین جز قلمرو خود دانسته و روزی امید به تصرف دوباره آن دارند. کشور های عرب مسلمان هم سرزمین فلسطین را سرزمین اعراب مسلمان میدانند. کشور های غیر عرب مسلمان در جهان فلسطین بخصوص بیت المقدس را اولین قبله مسلمانان میدانند. دولت اپارتاید صیهونیست در اسرائیل بیت المقدس را یک پارچه، واحد، کلآ جز قلمرو خود میداند. درین میان فلسطینی ها بیت المقدس را زادگاه، خانه، وطن، و دولت خود میدانند که وسیعآ از طرف تمام بازیگران ازین حق طبعی ، اجتماعی، و سیاسی محروم شده اند. درین تفصیل بوضاحت دیده میشود که کشمکش ها، نا سازگاری ها ، و تظاهرات در خیابان های جهان اصل مشکل فلسطینی ها را در رده دوم؛ ولی منافع ، امیال ، علایق رهبران سیاسی و دینی مسلمان ها، مسیحی ها ، و یهودی را ها در رده اول قرار داده و منافع شان با بیت المقدس پیوند عمیق تر تا دارد تا سرنوشت غم انگیز فلسطینی ها .
این همه کشمکش و ناسازگاری ها به دولت اسرائیل جسارت بخشیده تا با تمام بی عدالتی ها ، نابرابری ، مظالم ، و قساوت ها در برابر وضیعت اسفناک فلسطینی ها با دست باز عمل کند. پس در کل چنین وضیعتی بیانگر آنست که منازعه ارضی اسرائیل ـ فلسطین تنها در محدوه روابط جانبین (اسرائیل و فلسطین) خلاصه نمی شود؛ بلکه ابعاد منطقه و جهانی این معضل برابر با روابط اسرائیل ـ فلسطین مغلق ، پیچیده ، و عمیق است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شهر اتاوا ، نهم دسامبر ۲۰۱۷
محمد داود ماستر روابط بین الملل ( امنیت و توسعه انسانی) از دانشگاه کارلیتون در کانادا