باز گشت طالبان با برگ برنده
بحث گفتگو عاجل و فوری با طالبان از سوی سرگی لاوروف وزیر خارجه روسیه، نیکی هیلی نماینده دائمی ایالات متحد ه امریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد، تعهد رئییس جمهور قزاستان در تامین صلح بعنوان رسالت جهانی ، خوشبینی دونالد ترامپ از استراتیژی جنوب شرق آسیا ، نشست ترکیه ، مذاکرات آقای گیلا نی با طالبان ، سفر نماینده ملا یعقوب فرزند ملا محمد عمر به پاکستان جهت ملاقات با ملا هیبت الله ، نشست اضطراری شورای امنیت ملل متحد در دو روز اینده ، به تعویق انداختن کنفراس کابل از طرف دولت ، و صد ها نشست مخفی رسانه ای نشده در سطوح مختلف بین کشور ها و سازمان ها همه بیانگر امید ها به یافتن یک راه حل سیاسی را در معضل مسلحانه آفغانستان نوید میدهد.
تا اینجای کار تلاش ها و واکنش های بازیگران خارجی و داخلی بیانگر چند نکته واضح و حیاتی است:
آول، طالبان که در ۲۰۰۱ توسط نیرو های نظامی امریکا بطور بیرحمانه و نا عادلانه به زانو در آورده شد و امروز نارضایتی های ساسی و اجتماعی طالبان در دستور و اجندای کار سران کاخ کرملین ، کاخ خلق چین ، کاج جماران، و شورای غیر دموکراتیک دائمی امنیت ملل متحد قرار میگیرد؛ بیانگر خواست برحق طالبان و مردم آفغانستان میباشد
دوم، تاکید بر اصل حق امتیاز مذاکرات با افغان ها بدون تحمیل ارزش های بیگانه مثل ۲۰۰۱ “رد پای خفیف ” از کابل تا ماسکو، قطر، و شورای امنیت ملل متحد را میتوان بیانگر امید ها برای ثمر دادن پروسه صلح بین الافغانی به حساب گرفت.
سوم، هیچکدام ازین افراد و نهاد ها از پیش شرط های گفتگو صلح صحبت نکرده، بلکه هر یک از بازیگران خارجی اصطلاحات امید وار کننده مثل اصطلاح “فوری” توسط وزیر خارجه روسیه، بکاربرد “زمان مناسب” توسط نیکی هیلی، و کار برد اصطلاح “ماموریت جهانی” برای صلح در آفغانستان از طرف نور سلطان نظر بائیف رئیس جمهور قزاقستان، میزان اعتبار امید ها برای مذاکرات صلح را افزایش میدهد.
چهارم، این واکنش ها و موضع گیری های جهانی صریحآ نشان میدهد که کشور های ذیدخل معضل منازعه مسلحانه پذیرفته اند که منازعه آفغانستان بیشتر ابعاد بین المللی دارد تا ابعاد داخلی. سخنان دونالد ترامپ و نور سلطان نظر بایئف در کنفرانس خبری دیروز در واشنگتن گواه این مدعا است که جهان به صلح آفغانستان نیاز دارد. پس اینها همه میرساند که در ۱۶ سال گذشته خارجی ها در یک جنگ نیابتی در میدان بی صاحب آفغانستان دروازه های یک جهنم را بروی مردم مظلوم ان کشور گشوده اند.
بهر صورت؛ آفغانستان در چهارراه استرتیژیک تاریخی یک منطقه واقع در قاره زمین که شامل نیمی از جمعیت جهان، پررونق ترین اقتصاد جهان که هژمونی غربی را به چالش کشیده است قرار دارد. بنابراین ضروراست تا فراتر از یک جامعه خیالی بیاندیشیم و در تحقق بخشیدن ظرفیت های خود در راه وحدت و یکپارچه گی بایستیم در غیر ان تسلیمی در برابر قدرت های منطقه ای در انتظار ما است. این هم دیگر قابل قبول نیست که به فرمول استعماری قدیمی “تفرقه بیانداز و حکومت کن” که هنوز هم در این روزها در کشور ما به کارگرفته میشود قربانی شد. به طور خلاصه، اصل آفغان محوری تاکید بر ان دارد که در این مقطع از تاریخ کشور (مذاکرات صلح) و تاریخ جهان که دور مهمی را برای قطب بندی های جدید در پیش دارد؛ فقط از طریق اتحاد میتوانیم جایگاه خاص خود را تثبیت کنیم .
باوجودیکه پروسه صلح ( از شکل گیری مذاکرات رسمی و منظم صلح گرفته تا توافقات صلح ، امضای توافقات صلح، و اجرائی کردن مفاد قرار داد صلح) راه دور و پر خم و پیچ در پیش رو است؛ ولی موضع گیری های جهانی این چند روز اخیر بیانگر امید ها برای رسیدن حد آقل به یک صلح منفی بیشتر شده است. از طرفی هم آگر این روند و تلاش های جاری به صلح قطعی نیانجامد ؛ به هویت طالبان بعنوان یک طرف درگیر مشروعیت حقوقی می بخشد؛ پس برنده جنگ ۱۶ ساله بطور غیر مستقیم طالبان هستند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جنوری ۲۰۱۸
محمد داود تحلیگر آزاد سیاسی؛ با مدرک ماستری در روابط بین الملل (امنیت و توسعه انسانی ) از دانشگاه کارلیتون در کانادا