آفغانستان محور استراتیژی سه قدرت بزرگ جهانی در منطقه

آفغانستان محور استراتیژی سه قدرت بزرگ جهانی در منطقه!
تاریخ آفغانستان معاصر نشان میدهد که آفغانستان در دو قرن آخر همیشه میدان رقابت دو قدرت بزرگ ( زمانی بین روسه و استعمار بریتانیا و زمانی هم بین شوروی سابق و امریکا ) قرار داشته است. ولی امروز ،در سایه دور جدید شکل گیری نظم و امنیت جهانی ، آفغانستان میدان رقابت سه قدرت بزرگ جهانی قرار گرفته است. به این سه قدرت بزرگ (امریکا، چین، روسیه) در محافل سیاسی کنایتآ عقاب بلند پرواز، اژده های از خواب بیدار شده، و خرس قطبی هم میگویند. درینجا به تفصیل از نظر این سه هیولای عجیبه وضیعت آفغانستان را به بررسی میگریم.

اول : موضع امریکا در قبال افغانستان
امریکا بعد از جنگ دوم جهانی که بعنوان یکی از دو قدرت بزرگ وارد معادله نظم و امنیت جهانی شد ؛ همیشه با آفغانستان در ذیل سیاست خارجی در رابطه به ایران و پاکستان برخورد میکرده است. هیچگاهی افغانستان در اجندای سیاسی امریکا بعنوان یک واحد جدا گانه مورد توجه نبوده است. ولی امروز ۲۰۱۸ تقریبآ نه تنها قطع همکاری های هر دو هم پیمان امریکا در مورد آفغانستان ؛ بلکه جواب سر به بالا و به محاصره گرفتن جنگ امریکا در آفغانستان توسط این دو هم پیمان ، امریکا را به اوج نا امیدی ها در افغانستان روبرو کرده است.

با در نظر داشت این نا امیدی ها ؛ امریکا موقتآ هم که شده بر اساس منافع و علایق خود تصمیم گرفته است تا افغانستان را بعنوان یک واحد مستقل سیاسی در منطقه در دستور کار خود قرار دهد. و امریکا تا آخرین امکانات خود در جهت بر سر عقل آوردن پاکستان و بزانو درآوردن ایران از آفغانستان از هر روش متعارف و غیر متعارف (کنفرانس چار جانبه صلح گرفته تا تصامیم نا محدود نظامی ، و ایجاد تشنج ) استفاده میکند. این موضع گیری نا مسبوق امریکا برای آفغانستان هم فرصت است و هم یک چالش. این موقیعت شبهه موقیعت فلیپین در جنگ امریکا با ویتنام است که فلیپین بقدر کافی از آن فرصت استفاده کرد. حالا این بر میگردد به موضع گیری نخبگان سیاسی، روشنفکر ، و مردم که ایا حاضر اند در همچون یک قمار خطر ناک شرکت کنند. ولی طوریکه دیده میشود با وضیعت ( مخمصه امریکا در منطقه، استراتیژی امریکا در منطقه ، و نفس بازی در منطقه ) نخبگان سیاسی و روشنفکر برخورد عاطفی و احساسات قوم گرایانه میکند تا یک ارزیابی منطقی بر اصل سنجش سود وزیان ملی گرایانه برای آفغانستان .

بازیگران آفغان ، مسائل حیاتی منطقه ای و جهانی در آفغانستان را به حاشیه گذاشته ، با رویداد های جاری در کشور بازی ملامت و سلامت در راستای اهداف دست نیافتی و دیدگاه غیر عملی (سهم در حاکمیت، هویت قومی، نقش تنظیمی) را براه انداخته اند که عواقب ناگوار این گونه موضع گیری ها در درجه آول خود بازیگران را منهدم میکند، دوم موقیعت امریکا را در آفغانستان به مخاطره می اندازد، سوم مردم را با مصیبت بیشتر روبرو میکند. پس با این شرکای داخلی افغان لحظه ها برای امریکا که بالاخره تصمیم گرفته است آفغانستان را بعنوان یک واحد مستقل جدا از همسایه هایش در اجندای خود قرار ، خیلی دیر شده است ، مگر اینکه امریکا با طالبان وارد معامله علنی و مستقیم شود.

دوم: موضع روسیه در قبال افغانستان
در تاریخ معاصر آفغانستان روسیه هیچ وقت از مخالفین دولت های رسمی آفغانستان حمایت نکرده است. روسیه بطور سنتی همیشه خواهان روابط حسنه با دولت های آفغانستان بوده، حتی با دولت مجاهدین که مغایر ایدیالوژی اش وعلیه منافع اش جنگیده بود ، با روی کار آمدن مجاهدین در کابل و هم درتبعید روابط حسنه خود را حفظ کرد. آما امروز وضیعت طوری انکشاف کرده که روسیه بر خلاف سیاست سنتی خود در قبال افغانستان ، مجبور شده تا از مخالفین مسلح دولت کابل (طالبان) حمایت علنی کند. این موضع گیری روسیه عمق وخامت اوضاع در آفغانستان و عدم موافقت روسیه از عملکرد امریکا در آفغانستان را نشان میدهد.

در رابطه به روسیه هم بین نخبگان و روشنفکر آفغان اجماع و وفاق عمومی وجود ندارد. حتی نزدیگترین حامیان شوروی وقت که “ملاک میزان وطنپرستی در آفغانستان را احترام به دوستی افغان ـ شوروی” محاسبه میکردند و در تبلیغات دهه هشتاد از عمق دوستی روس ـ آفغان از زمان حضور استعمار بریتانیا در آفغانستان برخ میکشیدند، تاریخ دوستی افغان ـ شوروی را جز پروگرام درسی مکاتب کرده بودند، ولی همان نخبگان و روشنفکر امروز مآیوسانه از حمایت روسیه از طالبان به دیده شک نگریسته و با احساسات و عاطفه آنرا محکوم میکنند.

بهرصورت؛ روسیه آنقدر هم برای روشنفکر آفغان احساس غربت نمی کند؛ بلکه بر اساس سنجش سود و زیان منافع ملی خود با تابو شکنی در سیاست سنتی خود در قبال آفغانستان با طالبان وارد گفتگو و معامله شده است. مثل موضع گیری امریکا(غلبه قاطع نظامی) در قبال افغانستان ؛ این تصمیم نامسبوق روسیه (حمایت طالبان) هم خالی از دغدغه برای روسیه و آفغانستان نیست. روسیه هنوز هم دشمنان سوگند خورده ای از زمان اشغال (گلبدین حکمتیار، امیر اسماعیل خان و بعضی قوماندانان جهادی در رده های پائین که در چهره داعش در حال ظهور شدن اند) دارد.

سوم: موضع چین در قبل افغانستان
چین به لحاظ مختلف، که از خیر ذکر آن دراینجا میگزریم، هیچوقت علاقه مستقیم و علنی استراتژیک در آفغانستان نداشته است. حتی در مراحل بحرانی آواخر دهه هفتاد ، در برابر مداخله نظامی هم ایدیالوژیک تحمل ناپذیر خود (شوروی وقت ) ، چین صریحآ وارد بازی مستقیم نشد و در چوکات مدیریت پاکستان در قضیه آفغانستان کمک هایش را به مخالفین گروه های چپ مخالف شوروی در سایه تنظیم های جهادی ادامه داد. در آنزمان پاکستان اکثرآ گروه های چپ مخالف شوروی وقت را در چوکات تنظیم حرکت انقلاب اسلامی مربوط مولوی محمد نبی محمدی (که عمدتآ یک تنظیم میانه رو سنتی اسلامی نزدیک به هوا داران سلطنت بود) جابجا و حمایت کرد.

امروز چین با در دست داشتن بزرگترین اقتصاد تولیدی در جهان ، به بزرگترین قدرت آسیائی و یکی از بازیگران فعال جهانی تبدیل شده است. چین با اعمار راه قدیمی ابریشم با برنامه (اعمار یک راه و یک کمر بند) در پی تهیه منابع تولید (انرژی و مواد خام) و گشایش بازار خرید فروش راه خود را تا افریقا، امریکای لاتین ، و شمال امریکا (کانادا) رونق داده است . این دست آورد های چین کشور همسایه اش هند ،که در حال حاضر رشد و توسعه اقتصادی رو به افزایش را طی میکند ، را به رقابت و برتری خواهی اقتصادی روبرو کرده است . در محور این رقابت ها و برتری جوئی ها میدان های وسیع انرژی اسیای میانه قرار دارد که عمدتآ افغانستان مرکز گذرگاه این انرژی برای رفع عطش هر دو اقتصاد رو به افزایش بخصوص تقاضای کشور هند است که با اسیای میانه مرز ندارد. پس این رقابت و برتری جوئی های اقتصادی در جهان است که آفغانستان را در محراق توجه همه و درینجا چین قرار داده است.

بهرصورت؛ از بسیاری لحاظ که تشریح ان از حوصله این مقاله بیرون است؛ چین به لحاظ موقیعت حساس و جیوپولتیک پاکستان نمی تواند افغانستان را هویت واحد و جدا از پاکستان به محاسبات خود دخیل کند. بنآ چین ترجیع میدهد که نه آفغانستان را از عینک پاکستان مثل آنکه امریکائی ها همیشه دیدند، بیند و نه هم مستقل در معادلات شامل کند. پس برای چین حمایت از طالبان در همآهنگی با پاکستان بعنوان یگانه نیروی انتظامی که عملآ قادر به تامین نظم و امنیت در راستای پروژه (یک راه یک کمر بند) اند؛ منطق منافع عملگرایانه دارد، نه ایدیالوژیک، نه قومی، نه هم آخلاقی.

بهر صورت؛ آنچه از دل این تحلیل پیرامون موضع گیری سه قدرت جهانی میتوان بیرون آورد اینست که هر سه قدرت به اهمیت نقش طالبان در منطقه آگاه اند و هر یک ،بطور متعارف و غیر متعارف، ازین جنبش به نفع خود بهره برداری میکنند. امریکا برای سکشت محاصره خود ؛ روسیه برای جلوگیری از تنش در مرز های خود؛ و چین برای تهدید رقیب خود هند و تامین امنیت پروژه (یک راه و یک کمربند) به نیروی ظفرمند طالبان در امر تامین امنیت ضرورت دارند. پس آفغانستان در هرکدام ازین موضع گیری ها قرار گیرد؛ آینده را طالبان محک میزنند؛ مگر اینکه هر سه قدرت بزرگ جهانی از رقابت دست بردارند و با نزدیک کردن منافع خود در تشریک اقتصاد پر رونق اسیا که در دو دهه آینده سرنوشت جهان در سایه آن رقم میخورد، به تعاون و همکاری بپردازند. در سایه این تعاون قدرت ها با همدیگر مردم آفغانستان هم فرصت خواهد یافت تا در صلح و آرامی (بدون مخمصه هویت قومی، سهم درحاکمیت، نقش تنظیمی) زخم های همدیگر را بلیسند.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جنوری ۲۰۱۸
محمد داود تحلیگر آزاد سیاسی؛ با مدرک ماستری در روابط بین الملل (امنیت و توسعه انسانی ) از دانشگاه کارلیتون در کاناد

 

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s