نکات روشن مصاحبه زلمی خلیلزاد

هر دین، مکتب سیاسی، ایدیالوژی، طرح ، و استراتیژی نکات “مبهم و روشن” دارد که نکات مبهم آنرا مخترعین و طراحان آن میدانند و نکات روش آنرا همه میدانند. بر اساس همین اصل زلمی خلیلزاد طراح و مدیر عامل مداخله نظامی ایالات متحده امریکا در آفغانستان در مصاحبه آخیر خود در تلویزیون آریانا باز هم از صحبت روی نکات مبهم مداخله نظامی امریکا در آفغانستان خود داری کرد و اطلاعات مربوط به آنرا برای خودش محفوظ دانست. بدین ترتیب خلیلزاد نکات روشن مداخله امریکا از ۲۰۰۱ تا امروز و برنامه آینده را بر سه اصل (اصل توجیه، اصل تهدید، و اصل تلفیق) به تفصیل گرفت:

آول اصل توجیه : خلیلزاد تمام اتفاقات ، حوادث، و رویداد ها از شروع حملات یازدهم سپتامبر گرفته تا درخواست امریکا مبنی بر استرداد اسامه بن لادن بعنوان طراح و مجری حملات بر برج های تجارت جهانی، موقف طالبان در مورد اسامه، طرح حمله امریکا به آفغانستان ، نقش سازمان ملل مثحد ، استراتیژی “رد پای خفیف  ” ، ماهیت کنفرانس بن، نقش کشور های ذیدخل آفغانستان در بن، نقش شورای ائیتلاف شمال ، و نقش افراد مستقل را بطور نا قناعت بخش به سبک امریکائی توجیه و بضم خود مدلل ساخت. او بر اهمیت هرکدام از موارد فوق تاکید و تصامیم پیرامون آنها را طوری با اصول انطباق عقلانی توجیه کرد که گویا بهترین گزینه ها تصامیمی بوده که او و امریکا در هر زمان آن بطور مناسب گرفته اند. آما ناظران، کارشناسان، تحلیل گران بین المللی ، و مردم آفغانستان از همان روز های آول حملات سپتامر ۲۰۰۱ تا امروز قضیه آفغانستان و عملکرد امریکا را با شک و تردید ها دنبال میکرده اند. و درین مورد صد ها سوال اساسی را مطرح میکرده اند:

از جمله سوالات اساسی در قدم آول مداخله نظامی امریکا با مجوز شورای امنیت ملل متحد مغایر ماده هفتم، نهم، و یازدهم منشور سازمان ملل بود که آفغانستان تعریف دقیق ” خطر علیه امنیت جهانی ” را ارایه نمی داد. دوم، اجندای لیبرال دموکراسی بود که اکثریت قاطع کارشنان بین المللی آفغانستان سنتی را بستر مناسب برای تحمیل ارزش های لیبرالیزم نمی دیدند. سوم، تخطی اصل استراتژی “رد پای خفیف  ” توسط کشور های غربی بود که داد و فریاد لخضر ابراهیمی مامور ملل متحد در پروژه آفغانستان را از همان روز های شروع به همراه داشت. چهارم، حضور کشور های اروپائی در چوکات نظامی ناتو ولی هر کدام ازین کشور ها با اجندای سیاسی جداگانه در راستای منافع ملی خود در آفغانستان بطور مشکل زا بفعالیت پرداختند. چهارم، ترکیب ، ماهیت نامتجانس بازیگران ، عدم توازن سیاسی، تعریف نا مشخص از تقسیم قدرت، به حاشیه گذاشتن طالبان همچون یک طرف منازعه، مداخله بیش از حد امریکا در پروسه پسا طالبان ، نقش محوری ایران و هند در بن و جریان بعدی؛ همه اینها از جمله صد ها عیب و نقص دیگر پروسه آفغانستان پسا طالبان را با مصائیب امروزی آشنا کرد.

دوم، درین مصاحبه بعد از توجیه رویداد ها و نقش بازیگران داخلی و خارجی خلیلزاد به مشکلات امروز در آفغانستان پرداخت و صریحآ از ” تهدید” بازیگران داخلی و تمام کشور های ذیدخل قضیه آفغانستان یاد کرد. خیلی بی پرده از منافع امریکا، تضمین این منافع ، صحبت کرد. از صبور بودن، منطقی بودن، و قاطیعت امریکا در منطقه صحبت کرد. با اخطار صریح به کشور های ذیدخل بخصوص (پاکستان، ایران، چین ، و روسیه) از حضور خود در آفغانستان به هر قیمتی تاکید کرد.

همچنان شرکای داخلی افغان خود را در ضمن تشویق به تعاون و همکاری در جهت مشارکت سیاسی و قانون پذیری حتی هشدار به توبیخ در راستای منافع افغان ـ امریکا کرد. چنانچه در بخشی از صحبت خود از میزان صبر و لبریز شدن کاسه صبر امریکا یاد کرد.

سوم، خلیلزاد به ادامه توجیهات و تطمیع های خود موضوع را ماهرانه در راستای تلفیق، مصالحه، و با هم پیوستگی منافع بازیگران داخلی و بین المللی سمت و سو داد. بدین ترتیب به بازیگران داخلی گوشزد کرد که منافع امریکا منافع شما است در صورت تهدید منافع امریکا، منافع شرکای آفغان از همه بیشتر در خطر است. به همین ترتیب از کشور های ذیدخل آفغانستان خواست تا در پهلوی رقابت های مشروع با تعاون و همکاری خود حضور نظامی و منافع امریکا را در منطقه بپذیرند؛ در غیر آن مسؤلیت عدم تعاون و همکاری منطقه تبعات فراوان دارد که همه از آن متاثر میشوند.

بهرصورت؛ بر خلاف نظامیان امریکائی ؛ خلیلزاد از تروریزم، پیروزی قاطع نظامی در برابر طالبان، و حمایت قاطع از حکومت وحدت ملی صریحآ صحبت نکرد. این موضع گیری خلیلزاد میتواند دو تعبیر داشته باشد؛ آول اینکه امریکا در محاسبات خود اهمیت طالبان را بیشتر از پیش در نظر دارد ؛ دوم اینکه به نکات ضعف مکانیزم حکومت وحدت ملی و برخورد تخاصمی بازیگران پی برده و این مکانیزم را کارا نمی داند.

بطور خلاصه آنچه ازین مصاحبه خلیلزاد میتوان بیرون آورد اینست که بحران آفغانستان وارد مرحله جدیدی شده است .این موضع گیری پر عیب و نقص امریکا ۵۰٪ بیانگر عمق معضل آفغانستان است و ۵۰٪ دیگر عمق معضل آفغانستان بر میگردد به بازیگران رقیب جهانی و منطقه ائی امریکا که تا چه حد و پیمانه ای با امریکا به تعاون و همکاری میپردازند و یا به رقابت و مقابله توصل می جویند. آما برای آفغانستان و مردم آن انعطاف پذیری امریکا و تعاون منطقه ای یکی از ارزو ها و امید های یرینه است که در چهل سال برای آن قربانی مالی و جانی داده اند

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جنوری ۲۰۱۸
محمد داود تحلیگر آزاد سیاسی؛ با مدرک ماستری در روابط بین الملل (امنیت و توسعه انسانی ) از دانشگاه کارلیتون در کاناد

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s