هویت ملی و سرگردانی نخبگان و روشنفکر

هویت ملی و سرگردانی نخبگان و روشنفکر!

درین روز ها هتاکی ها ، اتهامات ، و برچسپ های غیر مسؤلانه در رابطه به “هویت ملی” به ادرس یک گروه ازقوم خاص در افغانستان صادر میشود. سرگرمی با چنین عباره ها “عمدآ جهالت است” و “قصدآ بیان و ابراز نفرت” است؛ که هر دو مردود اند. هویت ملی تفنن نیست ، بازیچه سیاسی نیست ، هوس فکری نیست که هر گروه، حزب، و یا نهاد آنرا تغیر و تعویض کند . بلکه هویت ملی یک قرارداد اجتماعی نا مکتوب غیر قابل شرط بندی میباشد. بر اساس یک قرار داد اجتماعی نامکتوب ملت سازی و هویت سازی ملی در آفغانستان تعریف شده و تکمیل شده است؛ ولی عده مغایر تمام عرف، میثاق ها ، و قرارداد های اجتماعی هویت این ملت را یا از روی نادانی و یا هم از روی عقده های حقارت به چالش گرفته اند.

هویت سازی ملی در هر کشور دنیا بدون استثنا دارای دو بخش “اصول” و “فروعات” است :

اول؛ تا جائیکه حافظه تاریخ بشر بیاد دارد در روم باستان و تمدن های قدیم حوزه مدیترانه ، و بخصوص بعد از ۷۰۰ سال جنگ های قومی، زبانی، و مذهبی در اروپا با امضای قرار داد وستفیلیا در قرن ۱۶ میلادی ؛ بخش “اصول” ملت سازی دارای سه عنصر و یا مولفه (مذهب، زبان ، سرگرمی ) نهادینه شد که جایگزین این سه عنصر در هیچ جای دنیا قابل چانه زنی نیست. وقتی قابل تغیر است که یک کشور و ملت از هم جدا، تقسیم ، و یا تجزیه شوند. بطور مثال؛ وقتی میگویم ملت کانادا یعنی (زبان کشوری انگلیسی، مذهب کشوری رومن کاتولیک، سرگرمی ملی هم هاکی). وقتی میگویم ملت روس یعنی (زبان کشوری روسی، مذهب کشوری ارتودوکس، سرگرمی ملی هم بازی روی یخ). وقتی میگویم ملت انگلیس یعنی ( زبان کشوری انگلیسی ، مذهب کشوری اونجلیکا، سرگرمی ملی کریکیت). و وقتی میگوئیم ملت جرمن یعنی (زبان کشوری جرمنی، مذهب کشوری پروتستان، سرگرمی ملی فوتبال) به همین ترتیب همه ملل جهان بر اساس همین سه عنصر اصلی هویت شان باعث تفکیک شان از همدیگر میشود. پس آفغانستان هم ازین قاعده استثنا نیست .

در آفغانستان این سه عنصر در قالب (مذهب کشوری: حنفی، زبان کشوری: دری، و سرگرمی کشوری: هم سوار کاری که از زمان کابلستان در شهنامه ۲۵۰۰ سال قبل ثبت است ) . بطور مثال ؛ در آفغانستان و هر جای دیگر دنیا وقتی میگویم من آفغان هستم ؛ یعنی من متعلق به کشور آفغانستان که زبان کشوری اش دری، مذهب کشوری اش حنفی و سرگرمی کشوری اش سوار کاری است. پس سوای تعریف لغوی، معنائی، و ریشه ای کلمه آفغان به این سه عنصر زیر چتر ملی “آفغان” میگویند. اینجا واژه “آفغان ” نقش رابطه ، واسطه ، و نسبت بین این سه عنصر هویت و آقوام ساکن سرزمین افغانستان را بازی میکند. این واژه آفغان بطور مستقل معنی و مفهوم خاص جز بیان و معرفی عناصر سه گانه هویت ملی را ندارد. و این سه عنصر متعلق به قوم خاص و یا پشتون ها نیست؛ بلکه هر سه آن از ارزش ها و ابداعات قوم تاجیک است که بعنوان “فرهنگ مشترک” همه آقوام پذیرفته شده است .

پس آگر این ملت و هویت ملی را زیر نام آفغان و یا هر چتر دیگری که قرار دهیم اصول آن تغیر نمی کند؛ بعباره دیگر بجای مذهب، زبان، و سرگرمی عناصر دیگری را جایگزین کرده نمی توانیم . پس درینصورت استدلال تحمیل هویت یک قوم بر قوم دیگر علمآ ، منطقآ و آخلاقآ محکوم و منتفی است.

آگر در کشور “پروسه صفوی سازی” طوریکه ۵۰۰ سال قبل در ایران به زور سرنیزه با رسمی سازی مذهب جعفری بعنوان مذهب کشوری ۹۰٪ نفوس و پیروان اهل سنت را مجبور به پذیرفتن مذهب جعفری کردند؛ آولا این دعوا جنبه عملی ندارد؛ دومآ این دعوا بر میگردد به تاجیک ها که آیا حاضر آند وارد چنین گفتگوی غیر قابل قبول شوند. من مطمین ام که این آگر و مگر های صفوی سازی یک واقیعت نبوده؛ آما عده ای به یقین بنا بر اصل تساوی مذاهب خواهان برابری مذهب جعفری با مذهب حنفی هستند که این خواسته شان در “بحث مذهب کشوری و مذهب مدنی” قابل توجیه است ، نه در بحث عناصر هویت ملی.

دوم ؛ بخش “فروعات ” ملت سازی و هویت سازی ملی (بیرق ملی کشور، سرود ملی، واحد پولی، سمبول ها، نشان ها، مدال ها، هنر های زیبا، ادبیات، تیاتر، نقاشی، میناتوری، صنعت خانه سازی، صنعت باغداری ) است که باستثنای سرود ملی و واحد پولی که انهم صرف بزبان پشتو است نه بیانگر ارزش های پشتونوالی ؛ هیچکدام ازین عناصر در انحصار یک قوم خاص قرار ندارد و همه این فروعات ارزش های فرهنگ مشترک همه آقوام ساکن این سرزمین است

بهرصورت؛ آنچه از دل این تحقیق کوتاه میتوان بیرون آورد اینست که ؛ ادعا، اتهام، و برچسب ها مبنی بر تحمیل هویت یک قوم بر اقوام دیگر با ارایه تعریف های نادرست، غیر معیاری، و غیر مسلکی از واژه “آفغان” اولآ روشنفکر و نخبگان راه بدون انجام را طی میکنند و دومآ یک بار بزرگ مسؤلیت آخلاقی را بر خود تحمیل میکنند. از طرفی هم نخبگان و روشنفکر در دولت، شرکا، منتقدین ؛ با این موضع گیری گمراه کننده خود پیرامون هویت ملی دولت موجود را بیشتر از پیش سرگرم اختلالات درونی بطور روزانه کرده اند که نه تنها دولت را به دولت نا کار امد بدل کرده بلکه عمر کوتاه اش را در حال پایان یافتن کرده اند .

بهمین ترتیب ؛ این هم کاملا قابل درک ، فهم، درد و رنج است که همه افغان ها در چهار دهه گذشته جنگ های خونین، ناعادلانه را متحمل شده و در نتیجه با غم های زیادی ، سرخوردگی ها و خصومت های بی رویه را مشاهده و از ان متآلم گشته اند. نا امیدی ها هر روز تجمع می یابد، به عنوان یک واقعیت بطور فزاینده پیوسته پدیدار می شود. این مهم است و در واقع لازم است که هر افغان که آسیب دیده از کار نامه های دولت، مسؤلین، و مخالفین مسلح نسبت به کشور خود انتقاد کند. آما هیچ چیزی را نمی توان از طریق نفرت و تفرقه به دست آورد. قربانی کردن، تهمت زدن ، افترا با برچسب نفرت قومی، سپهر بلا قرار دادن، مقصر قرار دادن یک فرد یا یک گروه بر اساس قومیت به سادگی و به ذات خودش یک تعصب کور ونامناسب است.

به عنوان ساکنین این سر زمین باستانی ما دارای سابقه طولانی ، غنی، پر از مهربانی، عشق و درک یکدیگر هستیم . این ها است که در فرهنگ و سنت ما جاسازی شده، بدون در نظر گرفتن قومیت همه این از جمله متمایزات ما است. بنابراین، ما باید بسیار با احتیاط از برچسب های قومی که تنها تقسیم و شکست ما را به همراه دارد، پرهیز کنیم

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

جنوری ۲۰۱۸
محمد داود تحلیگر آزاد سیاسی؛ با مدرک ماستری در روابط بین الملل (امنیت و توسعه انسانی ) از دانشگاه کارلیتون در کانادا

 

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s