ناسیونالیزم مدنی افغان راه حل معضل کشور!
در آفغانستان وقتی صحبت از جنگ ، صلح، امنیت ملی، هویت ملی، میشود ؛ روشنفکر، نخبه گان سیاسی ، جامعه مدنی ، و رسانه ها اگاهانه و یا نا اگاهانه بجای بحث روی مکانیزم ها و ابزار عملی و علمی در باره این مسائل به بحث های عاطفی و احساساتی موضوع را دنبال میکنند. بطور مثال؛ آگر موضوع صلح و یا هویت ملی مطرح میشود ؛ عده ای با ارایه دروس آخلاقی (همدیگرپذیری، برادری، برابری، عدم برتری جوئی ، کثیرالملیت بودن کشور) وغیره درس های آخلاقی که از کودکی در خانواده هر قوم آفغان، در مساجد خانگی، و در صنوف ابتدائی مکتب تدریس و جز باور و ایمان همگانی است، میپردازند. و عده ای هم با مراجعه به لغت نامه ها، موضع گیری یک فرد، رساله های تاریخی ، مقالات بی اعتبار و غیر تخصصی ، وارد بحث میشوند . کمتر کسی از بین مناظره کنندگان به مکانیزم ها و ابزار های مورد ضرورت بحث تکیه میکند.
بطور نمونه ؛ در جنگ ، صلح ، و ناسیونالیزم آفغانستان، روشنفکر ، نخبه گان، جامعه مدنی ، و رسانه ها بر محور قومی، زبانی، سمتی ،تنظیمی در توضیح ملامت و سلامت یکدیگر تا نفس آخر استدلال میکنند؛ در حالیکه آگر به تعریف جنگ، انواع جنگ، و مکانیزم های جنگ مراجعه کنند، راحت تر و منطقی تر میتواند آموزنده باشند. در باب صلح هم آگر به تعریف، انواع صلح ، و مکانیزم های تامین صلح مراجعه کنند، بحث های آموزنده خلق میشود. به همین ترتیب در بحث تعریف و انواع ناسیونالیزم (ناسیونالیزم تباری، ناسیونالیزم مدنی، ناسیونالیزم جغرافیائی، ناسیونالیزم خاستگاهی، ناسیونالیزم تاریخی ) برخورد احساساتی میشود.
بهرصورت؛ چون موضوع “هویت ملی ” این روز ها در آفغانستان داغ است ؛ اینجا هم بحث را پیرامون آن ادامه میدهیم. “مفهوم ملت” به شکل مدرن امروزی آن بر خواسته از اروپا است. اروپا در قرن ۱۶ طی سی سال جنگ که بیش از سی میلیون نفر از همدیگر را کشتند ؛ طی یک قرار داد بنام ویستفلیا با هم صلح کردند. بر اساس مفاد این قرار داد ،که ممثل ارزش های بر محور دو ارزش ما قبل تاریخ امپراطوری روم و یونان باستان (زبان و مذهب) بدور همدیگر بعنوان ملت های مستقل خط ، مرز، و حصار کشیدند. برای ملت ماندن از عمق (یک فرهنگ و زبان جرمن) چندین زبان و از یک دین مسیح ۷۲ مذهب را رشد دادند. چنانچه تا امروز هویت ملل اروپائی از هم متفاوت است. این تفاوت ها در اروپا نه تنها در محور اصول (زبان و مذهب ) باقی ماند؛ حتی در عرصه سیاسی این تمایز تا امروز رشد کرده میرود. چنانکه مشاهده میکنم : در جرمنی (زبان جرمنی، مذهب پروتستان، طرز حکومت فیدرال صدارتی، فرهنگ محافظه کار ) در فرانسه (زبان فرانسوی، مذهب رومن کاتولیک ،طرز حکومت ریاستی حزبی ، فرهنگ سوسیالی ) در انگلیس (زبان نگلیسی، مذهب اونجلیکا، طرز حکومت شاهی مشروطه، فرهنگ لیبرال). درینجا بوضاحت دیده میشود که یکی از شاخه ” هویت ملی ” در تقابل با ملل همسایه است . پس آفغانستان هم همچون ۲۰۱ کشور دیگر در جهان “هویت ملی” خود را بر اساس مکانیزم ها و معیار های قبول شده در جهان بر اساس (زبان کشوری دری، مذهب کشوری حنفی) قرن ها قبل ساخته و آنرا “آفغان” نامیده است. این دو ارزش متعلق به قوم پشتون نیست ؛ بنآ “هویت ملی آفغان” معادل هویت پشتون نیست؛ بلکه ارزش های مشترک همه آقوام بوده که پشتون ها برای حفظ و نگهداری آن جانفشانی های زیادی کرده اند.
تا اینجا که مکانیزم هویت ملی روشن شد؛ حالا می بینیم که با تحکیم “هویت ملی آفغان” بعنوان ابزار چه استفاده های میتوان کرد. برای وضاحت بیشتر استفاده ابزاری از هویت ملی باز سری به تاریخ اروپا میزنیم. اروپا در قرن ۱۷ وارد جنگ های خونین مذهبی شد که سر انجام بوسیله هویت های ملی بر محور (زبان و مذهب ) به صلح رسیدند. دست آورد این بار صلح اروپا موافقت بر سر استقلال شهر واتیکان (مقر پاپ رهبر کاتولیک های جهان) بعنوان یک مملکت، با حفظ تمام شرایط یک دولت (حق حاکمیت قلمرو، نفوس، روابط دیپلوماتیک، اقتصاد) شد. این استقلالیت واتیکان ، با وجود مذاهب متعدد و مختلف در مسحیت بیانگر اهمیت دین در اروپا میباشد تا اگر روزی باز مذاهب مختلف رورو قرار گیرند؛ اهمیت مسیحت بعنوان یک ارزش مشترک حفظ بماند.
حالا که اهمیت (زبان و مذهب) بعنوان مکانیزم هویت ملی و ابزاری در جهت منافع ملی بوده است ، پس باید دید که با مذهب کشوری (حنفی) در آفغانستان بعنوان ابزار در تخفیف مصائیب ملت چگونه میتوان استفاده کرد. اول؛ با نقش محوری “مذهب کشوری حنفی” مسجد و منبر را از گیروگان وهابی های عرب، دیوبندی های پاکستانی، و رافضی های ایرانی میتوان نجات داد. دوم؛ بوسیله نقش محوری “مذهب کشوری حنفی” بعنوان مذهب معروف به اعتدال با بنیاد گرائی دینی مقابله و پیروز شد. سوم؛ در سایه اصول معتدل فقه حنفی با تمام کشور های مسلمان و غیر مسلمان با حفظ منافع ملی وارد مراودات سالم شد. چهارم، در سایه مذهب کشوری حنفی میتوان در اشاعه دروس آخلاقی (همدیگرپذیری، برادری، برابری، عدم برتری جوئی ، و حرمت کثیرالملیت ) آفغانستان موفق بود.
پس از همه اولتر برای ملت ماندن بر محور (زبان کشوری و مذهب کشوری حنفی) افغان بودن ، افغان ساختن ، افغان شدن ، آفغان کردن نیاز اشد داریم . به طور فعال با آفغان ماندن و ترویج ناسیونالیسم مدنی چنانکه در تاریخ، مذهب، فرهنگ، سنن، علایم، آموزش و پرورش، آداب و رسوم، کتاب مقدس، مراسم و ضرب المثل های تعیین شده است. ما در چهارراه استرتیژیک تاریخی یک منطقه واقع در قاره زمین که شامل نیمی از جمعیت جهان، پررونق ترین اقتصاد جهان که هژمونی غربی را به چالش کشیده است قرار داریم. بنابراین ضروراست تا فراتر از یک جامعه خیالی بیاندیشیم در تحقق بخشیدن ظرفیت های خود در راه وحدت و یکپاچه گی بایستیم در غیر ان تسلمی در برابر قدرت های منطقه ای در انتظار ما است. این هم دیگر قابل قبول نیست که به فرمول استعماری قدیمی “تفرقه بیانداز و حکومت کن” که هنوز هم در این روزها در کشور ما به کارگرفته میشود قربانی شد. به طور خلاصه، اصل ناسیونالیسم مدنی (زبان کشوری و مذهب کشوری ) تاکید بر ان دارد که در این برحه از تاریخ جهان که دور مهمی را در پیش دارد فقط از طریق اتحاد میتوان جایگاه خاص خود را تثبیت کرد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فبروری ۲۰۱۸
محمد داود تحلیگر آزاد سیاسی؛ با مدرک ماستری در روابط بین الملل (امنیت و توسعه انسانی ) از دانشگاه کارلیتون در کانادا