شرمنده اوضاع متشنج افغانستان باید ملل متحد و امریکا باشند.

شرمنده اوضاع متشنج افغانستان باید ملل متحد و امریکا باشند.

در جنگ ۴۰ ساله آفغانستان سازمان ملل متحد از سقوط دولت داکتر نجیب الله گرفته تا جنگ های داخلی ۱۹۹۲ـ ۱۹۹۶، حکومت طالبان، بن ۲۰۰۱، و حکومت پسا طالبان ، در همه موارد در امر کمک به تخفیف تشنج در آفغنستان ناکام و شرمنده بوده است. برای مردم عادی آفغانستان سازمان ملل متحد ، بعنوان یک نهاد جهانی حافظ منافع کشور های عضو خود، مرده است. به همین ترتیب ؛ ایالات متحده امریکا هم از زمان تمویل و تجهیز مجاهدین گرفته تا تخطی از توافقات ژنیو، تحمیل کنفرانس بن، و لشکر کشی به آفغانستان در خط اول شرمنده گی قرار داشته است. از شرمنده گی شوروی وقت، شرمنده گی هند، و شرمنده گی و منافقت دو همسایه شرقی و غربی آفغانستان جهان گنجایش نوشتن آنرا ندارد. در سایه این شرمنده گی های بین المللی ؛ نقش روشنفکر، نخبگان سیاسی، رهبران تنظیم ها، و مسجد هم در هیزم بردن به دوزخی که خارجی ها در آفغانستان ایجاد کرده اند، جای خود را داشته که در ذیل به جزئیات آن میپردازیم.

از مصائیب روشنفکر آغاز میکنیم . کارل مارکس روشنفکر را انسانی میشناسد که به عنوان فرد خصوصی عمل می کند، از دیگران استفاده ابزاری میکند ، خود نیزتنزل به یک ابزار و اسباب بازی و الت دست قدرت ها برای استثمارتبدیل میشود. انتونی گرمچی ژورنالیست، سیاستمدار، و فیلسوف روشنفکر را به کود کمیاوی تشبهه میکند که بیخ هر بته هرزه ریخته شود ، در نتیجه آن بته سربلند میشود. جولین بندا نویسندهٔ اوایل قرن بیستم در باره روشنفکر را چنین میخوانیم . جولین بندا روشنفکر را به مثابه گروه کوچک و فوق العاده با استعداد میبند که از نظر اخلاقی روح انسان را به کمال میرساند. روشنفکر واقعی موجودی است بسیار نادر چون او واقعآ از استاندارد های ابدی چون حقیقت و عدالت که دقیقا از این جهان نیست حمایت میکند. آما ریچارد هالبروک نماینده بارک اوباما در آفغانستان در گزارش پایان ماموریت خود در ۲۰۱۱ مینوسد؛ “افغانستان از نظر روشنفکری مرده است” . حالا می بینیم که روشنفکر آفغان در کدام یک از تعاریف فوق میگنجد.

روشنفکر کشور در سایه آزادی بیان “بی بیان” در یک جدل نا مقدس قومی در برابر هم قرار گرفته ؛ درین جدل خود ، کشور، و مردم را به سمتی که فرجام نا معلوم دارد ، سوق میدهند. عده ای ازین روشنفکر گاهی از “حفظ رژیم و نظامی” صحبت میکنند که آنرا تعریف کرده نمی توانند؛ گاهی از مداخله خارجی ها صحبت میکند که بطور سلیقه ای یک مداخله را موجه و دیگری ناموجه میدانند؛ گاهی مردم را به عدم داشتن آگاهی سیاسی متهم میکنند؛ و گاهی یکی را به “غصب قدرت” محکوم میکنند. در مجموع روشنفکر آفغان از هر وقت دیگر بیشتر با نوعی حس حزن، دلسردی و ناتوانی درسر دو راهی؛ از طرفی پیوستن روشنفکر به ساختار ها، تشکیلات و شرکت های سهامی ، پیوستن به بخش کوچک داخلی دولت که درحاشیه تصامیم غیرمسؤلانه میگیرد، و هم پیوستن روشنفکر به صنعت اطلاعات و رسانه ها برای برقراری ارتباط با توده ها ومستمعین برای چاره جوئی و راه حل ناممکن شده چون رسانه ها در حال انحصاری شدن اند و در مجموع “وسایل ارتباط جمعی موثر” که رواج کار روشنفکر است کاملآ مصادره شده است. و روشنفکرآفغان نتوانسته بشکل رائج در زمان خود موثر واقع شود. روشنفکر افغان دلهره، سرگردن، پریشان، آشفته ، بی برنامه، خشن ، در دو طرف یگ جنگ نامقدس صف کشیده بر همدیگر خود میتازد. پس هر چهار تعرف بالا در مورد روشنفکر افغان صادق است.

نخبگان سیاسی در کشور هم کارنامه بهتری از روشنفکر ندارد. نخبگان سیاسی (دولت کابل، شرکا ، و منتقدین آن ) در ازای پنج بلیون دالر سالانه کمک نقدی و امضای یک قرار داد امنیتی (که حتی مفاد آن برای مردم روشن نیست) با امریکا منافع ملی ، منافع منطقه ای ، و منافع بین المللی کشور را تعریف میکنند. در مجموع نخبگان سیاسی بی تجربه ، بی استعداد ، و ناتوان با نادیده گرفتن وضیعت رقت بار مردم کشور، هر روز بر ابعاد تشنج قومی، گروهی، سمتی، زبانی، و مذهبی افزوده تا بر عمر بی بار و بی ثمر حاکمیت ملوک الطوایفی خود در محلات بیافزایند.

رهبران تنظیم ها که شهره نفاق، ستیزه جوئی ، و سوهٔ ظن ها بر همدیگر اند بقا و منافع شخصی خود را در تشنج اوضاع کشور و منطقه می بیننند. رهبران تنظیم ها در جریان جنگ های داخلی ۱۹۹۲ـ ۱۹۹۶ از هیچ امر غیر معمول سیاسی و آخلاقی در برابر مردم دریغ نکردند. امروز باز وضیعت کشور مشابهه ۱۹۹۲ در منطقه است. درین اوضاع و احوال آگر محمد محقق در کنفرانس اهل بیت در تهران از شرکت گروه فاطمیون در جنگ سوریه قدردانی میکند به یقین که این حمایت اعلام جنگ با خانواده سعودی در مقابل کاخ جماران است. و شگفت انگیز نخواهد بود که بعد از ۱۷ سال همه تیره گی رابطه با اعراب عبدالرب رسول سیاف عزم حج عمره میکند. فعال دیگر جنگ های داخلی گلبدین حکمتیار با امکانات امریکائی در حال صف بندی های جدید اند. در ضلع دیگر این شرارت های احتمالی جمیعت اسلامی برهبری عطامحمد نور در مزار شریف با امکانات امریکائی و اروپائی مصروف بستر سازی جنگ تنظیم ها در شمال کشور است. برای این تنظیم ها کشاندن آفغانستان به جنگ های داخلی بدتر از ۱۹۹۲ و یا احتمالآ به شدت سوریه یک فن، هنر، استعداد ، و توانائی خاص است.

کارنامه مسجد هم بعنوان پایگاه قدرت سنتی در کشور از کارنامه روشنفکر، نخبگان، و رهبران تنظیم ها اشفته تر و تاریکتر است. در ۱۷ سال گذشته اصلاح طلبان رادیکال با شعار های میان تهی لیبرال دموکراسی با پخش برنامه های غیر معمول و غیر عرفی در کشور باعث خشم روحانیون سنتی شدند تا جائیکه روحانیون مسجد و مدرسه کشور را دو دسته تسلیم و در گیرو وهابی ها سعودی، دیوبندی های پاکستانی، رافضی ایرانی، و مالکی های ترکی قرار داد. در مساجد کشور دیگر از قرآئت فقهه معتدل حنفی خبری نیست. در پهلوی هر روحانی و طلبه مسجد بجای حافظ شیرازی ؛ یک میل سلاح اتوماتیک ، کتب الهدا، و کتاب های چاپ بازار قصه پشاور قرار دارد.

بهرصورت؛ این اشفته بازار کشور؛ از روشنفکر آگر نمرده است میخواهد که در بیان عوارض اجتماعی، بدون استحکام و تقویت غرایز نفسانی ، تجلیل از مقام خود، جلب رضایت خاطر دیوان سالار قدرتمند، و یا در جهت ارضای خاطر کار فرما، سخاوتمندانه تلاش کند، تا صلح خواهی ملت را زیر نام “جریان ضد جنگ ” را طوریکه در جوامع مدرن امروزی مروج است راه اندازی کند. “صدای ضد جنگ” از هر صدای دیگر برنده تر و در جوامعی که جنگ را بر ملت مظلوم آفغانستان در ۴۰ سال گذشته تحمیل کرده اند باید برسد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فبروری ۲۰۱۸
محمد داود تحلیگر آزاد سیاسی؛ با مدرک ماستری در روابط بین الملل (امنیت و توسعه انسانی ) از دانشگاه کارلیتون در کانادا

Leave a Reply

Fill in your details below or click an icon to log in:

WordPress.com Logo

You are commenting using your WordPress.com account. Log Out /  Change )

Twitter picture

You are commenting using your Twitter account. Log Out /  Change )

Facebook photo

You are commenting using your Facebook account. Log Out /  Change )

Connecting to %s