سردرگمی جامعه مدنی خانواده رسانه ها در آفغانستان!
انکه نیاموخت از گذشت روز گار
نیاموزد ز هیچ اموزگار
به مصداق این توصیه حکیمانه، ادمی باید از هر حادثه درس های تلخ و یا شرین بیاموزد ؛ ولی با تاسف بنظر میرسد که در آفغانستان دولت کابل، شرکا، منتقدان، رسانه ها، جامعه باصطلاح مدنی در ۱۷ سال گذشته ثابت کردند که کمتر استعداد به یاد گیری دارند ؛ چون صرف با تمجید و تقبیح و یا با بر چسب ملامت و سلامت از کنار هر حادثه (تلخ و یا شرین) براحتی و ساده گی ، عبور کرده اند. بطور مثال ؛ حادثه تلخ حمله انتحاری به جان خبرنگاران در کابل بروز دوشنبه ۳۰ اپریل ۲۰۱۸ را به حلاجی و بررسی میگیرم.
معمولآ در هر حادثه انتحاری و یا بمب گزاری در ساحه نفوذ دولت ؛ اول سر و کله نیروی های امنیتی پیدا میشود، بعد فیسبوکی های حاضر در محل به تصویر برداری میپردازند، بعد امبولانس ها از راه میرسند، بدنبال آن خبرنگاران نفس سوخته سر میرسند، بعد نیروی های اطفائیه، و سرانجام موظفین شاروالی برای پاک کاری ساحه حادثه حضور میابند . کلآ همه در یک روز با شعار عاطفی در رسانه های عمومی و رسانه های جمعی مصروف همدردی و تا حادثه بعدی بدون درسی در انتظار اند.
بهرصورت؛ چون هدف ما خانواده رسانه ها است که تا حال در چند مورد ، خلاف اصول و قوانین جنگ، مورد حمله قرار گرفته اند، بنآ در پهلوی همدردی اصولی با رسانه ها، خود شان را درینجا مورد نقد قرار میدهیم. برای نقد دقیق از عملکرد رسانه ها از معیار ها برای اجرای رسالت رسانه ها آغاز میکنیم:
اول، یکی از اساسی ترین معیار های رسانه ائی بعنوان یک نهاد مدنی؛ رعایت “اصل بیطرفی” در پالیسی رسانه ها است . این معیار وقتی قابل سنجش است که “اصل بیطرفی” از گفتار به عمل تبدیل میشود و در پالیسی رسانه ها بطور علمی، تخصصی، و آگاهانه “طرفین منازعه” را مشخص، تعریف ، ونحوه ارتباط مسلکی با آنها منعکس می یابد. تا “طرفین” مشخص ، تعریف، و قبول نشود، پس مفهوم “بیطرفی” معنی پیدا نمی کند. پس “بیطرفی” با معین کردن و در میان “طرف ها” معیار و قابل حرمت است. با تاسف که رسانه های آفغانستان با رفتار جانبدارانه از غرب و نظام کابل، رفتار تعصبی، و برخورد کلیشه ای با طرفین نتوانسته اند که اصل بیطرفی را رعایت کنند.
دوم ، یکی دیگر از اساسی ترین معیار های رسانه ائی بعنوان یک نهاد مدنی “استقلالیت رسانه ها” است که از نظر مالی و فکری کاملآ باید مستقل باشند. این بر هیچ کس پوشیده نیست که صنعت رسانه ها در آفغانستان هنوز آنقدر به کمال رشد نرسیده تا از نظر مالی خود کفا باشند. و وابستگی مالی رسانه ها به دیوان سالار غرب قابل درک است؛ ولی این وابستگی مالی نباید استقلالیت رسانه ها را صدمه زده و رسانه ها را به تربیون دولت و نظام که یک طرف منازعه هستند، تبیل کند. با تاسف که استقلالیت رسانه تا جای صدمه دیده که حتی خبرنگاران ، برنامه ریزان ، و حتی صاحبان رسانه ها بعنوان فرد متمدن مسؤلیت های آخلاقی شان صدمه دیده است.
سوم، یکی دیگر از اساسی ترین معیار های رسانه ائی بعنوان یک نهاد مدنی “عدم جانبداری” است که همگانی کردن، خدمت رسانی، و پوشش امور کشوری در همه عرصه ها ، در سراسر کشور، و گزارش از نا رضایتی های سیاسی، اقتصادی ، و اجتماعی همه گروه ها به اندازه نیاز گروه ها را با مستعمین و مخاطبین در کشور شریک سازند؛ تا مردم بتوانند تصامیم آگانه و مسؤلانه در سرنوشت منازعه در کشور شان بگیرند. ولی با تاسف که رسانه ها با پوشش یکجانبه بطور تمجیدی از خواست ها، مواضع ، و برنامه نظام حاکم و حامیان خارجی نظام، و با استفاده از مفاهیم غیر معمول، بی ربط، و بر چسب های حقارت امیز بر طرف دیگر منازعه ؛ خود را بیشتر مورد خصومت و رویاروئی با جوانب درگیر قرار میدهند.
بهرصورت ؛ با زیر پا گذاشتن سه اصل و معیار اساسی رسالت رسانه ائی توسط خود رسانه ها و با زیر پا گذاشتن قواعد جنگ توسط طرفین درگیر هر روز بر ابعاد فاجعه در منازعه آفغانستان افزوده میشود. برای تخفیف الام و مصائیب جنگ در کشور ضرور است تا؛ در میان روشنفکران، تحلیل گران، و جامعه مدنی که رسانه ها بخشی از پیکر آن اند، ارزش ها و مفاهم (بیطرفی، استقلالیت، وعدم جانبداری) در کشور به اصول و تعهد آخلاقی برای فرد و نهاد ها مبدل شود. و همچنان همه همدیگر را باید کمک کنیم تا یک گفتمان عمومی در مورد منازعه و راه حل آن در بین اقشار مختلف جامعه بوجود آید. با اقتباس و کاپی شعار های ایده آلی، عاطفی، و طنین انداز در خیابان های غرب، “کابل با تو ام” قندهار با تو ام” و پخش تصاویر خونین و دهشتناک از قربانیان حوادث ، نه تنها از مصائیب جلوگیری نمی کند؛ بلکه بیشتر تاثیراث منفی بر روان جامعه که همه متعلق بآن هستیم میگزارد.
همه مسؤلیت داریم تا از روند تلخ جاری در کشور و بخصوص از هر رویداد باید بیاموزیم. بطور مثال؛ در مجموع حضور خبرنگاران در صحنه هر حادثه سه هدف (گزارش از تلفات جانی ، گزارش خسارات مالی، و آگاهی دهی از احتمال حضور خطر) را در قبال دارد. و خبرنگاران براحتی میتوانند که اطلاعات فوق را از نیرو های امنیتی و مراکز صحی بدست آورند. سوال اینجا است که رسانه ها غیر از تلفات جانی آنهم ضد و نقیض و تصاویر دهشتناک از مصدومین حادثه ، چه چیز مهمی را از صحنه حادثه تا حال گزارش کرده اند که آنقدر با اهمیت بوده که جان خود را برایش از دست داده اند؟ آگر آزادی بیان را بهانه کنیم؛ در گزارش از یک حادثه انتحاری چه “بیانی” وجود دارد که ضرورت به تمثیل آزادی دارد؟ آگر آزادی عقیده را دلیل بیاوریم ؛ گزارش از تکه پاره های بدن آدم ها چه عقیده ای را میتوان گزارش کرد؟ پس جواب این سوال در رسالت رسانه ها، آخلاق رسانه ها، و مسلک رسانه(آزادی بیان و عقیده ) نهفته نیست، بلکه در منفعت مادی گرداننده گان رسانه ها، سیاست نظام، و حامیان اش نهفته است که با مصروف کردن اذهان عامه بر محور (نا امیدی ها، بی امنیتی ها، دهشت ها، تنش ها) بر حساب های بانکی خود می افزایند.
پس هر چیز را برای وظیفه باید داد؛ ولی نه جان خود را!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۲۰۱۸ می
محمد داود تحلیگر آزاد سیاسی؛ با مدرک ماستری در روابط بین الملل (امنیت و توسعه انسانی ) از دانشگاه کارلیتون در کانادا