هر جنگ در هر جای دنیا با سه پیش فرض ( پیروزی در جنگ، کوتاه بودن مدت جنگ، و کم هزینه بودن جنگ) آغاز میشود. جنگ امریکا در آفغانستان هم در ۲۰۰۱ ازین قاعده مستثنی نبود؛ آما بر خلاف محاسبه و انتظار امریکا این جنگ برایشان پیروزی قاطع در پی نیاورد، مدت جنگ طولانی شد، و هزینه جنگ هم بیش از تصور از آب بر آمد. پس سر آنجام امریکا مجبور شد که به پیش فرض های جنگ ۲۰۰۱ تجدید نظر کند و لا جرم تصمیم گرفت که با طرف جنگ یعنی طالبان پیشنهاد مذاکرات مستقیم کند
بر خلاف سه پیش فرض جنگ؛ پیش شرط های صلح خیلی بیشتر است. این پیشرط های صلح طی یک پروسه با مراحل ذیل آغاز و تکمیل میشود
مرحله آول؛ در هر جنگ از روز آول جنگ مذاکرات غیرمستقیم بین طرفین جنگ با تمام قوت وابعاد وجود دارد. درین زمینه هم مذاکرات بین ، آمریکا، دولت کابل ، طالبان بطور غیررسمی وغیر مستقیم از ۲۰۰۱ تا حال وجود داشته است
مرحله دوم؛ اظهار علنی علاقه به مذاکره بین طرفین جنگ. آمریکا و طالبان دو طرف اصلی جنگ هستند؛ چون از نظر حقوقی و قانونی این امریکا بود که در ۲۰۰۱ جنگ علیه القاعده و سرنگونی رژیم طالبان را اعلان کرد. حکومت منسوخ شده شورای ائیتلاف شمال در تبعید بسر میبرد و در حالت دفاع در وضیعیتی قرار نداشت که با طالبان وارد جنگ شود . پس آمریکا با مداخله نظامی جنگ را آغاز کرد. در فبروری 2020 بعنوان طرف درگیر جنگ با طالبان قرارداد ختم جنگ امضا کرد. بعد از توافق ختم جنگ امریکا با طالبان بحث گفتگو های ختم جنگ طالبان با دولت افغانستان مطرح میشود که قبل از توافقات امریکا و طالبان؛ گفتگو های طالبان و دولت ممکن نبود چنانچه در توافقات امریکا وطالبان برگفتگوی های دولت افغانستان با طالبان تاکید شد
مرحله سوم؛ بعد از اظهار علنی طرفین جنگ برای مذاکره، اصول مذاکره (محل مذاکره، تاریخ مذاکره، میانجی مذاکره، تضمین کننده، مصونیت های مذاکره کننده ها، فراهم آوری تسهیلات درجهت مذاکره) که هر کدام این موضوعات پر چالش، پر مخاطره، و احتمال سبوتاژ آن وجود دارد، مورد بحث قرار میگرد
مرحله چهارم ، وقتی اصول مذاکره تامین و روی آن توافق شد؛ مرحله اجندای مذاکره است که طرفین جنگ موضوعات قابل گفتگو ( تخفیف خشونت ها، نحوه و زمان خروج نیرو های خارجی از صف جنگ، نحوه مشارکت در حیات سیاسی آینده، خلع سلاح طرفین، ایجاد قوه قهریه بیطرف، ادغام نیرو های مسلح طرفین در نیروی انتظامی، نقش نیرو های حافظ صلح، نیرو های تامین صلح، نیرو های تحکیم صلح، تعریف و تفسیر نیرو های مخرب، هزینه مالی و مصارف صلح، و ده موضوع دیگر) شامل این مرحله است. این مرحله یکی از پر چالش ترین، پر مخاطره ترین، و پر اغماض ترین مرحله است که هر لحظه درآن احتمال سبوتاژ از طرف نیرو های مخرب داخلی و خارجی وجود دارد که متاسفانه گفتگو ها برای صلح آفغانستان درین مرحله با بحران روبرو شد
مرحله پنجم؛ اگر بحث پیرامون اجندای صلح بین طالبان و دولت موفقانه سپری میشد؛ مرحله بعدی توافقات صلح بود که طرفین با هم روی نکات اصلی در اجندا توافق و نکات فرعی در اجندا را در حاشیه بحث میشد. این مرحله تقریبآ سهل تر است؛ چون آولآ چانه زنی ها در مرحله اجندا تکمیل شده ، درین مرحله برای نشان دادن حسن نیت و کسب قلب و روح مردم عام، طرفین متخاصم کوشش میکنند که مرحله توافقات زود سپری شود
مرحله ششم، مرحله امضای توافقات صلح است که در حضور میانجی ها، تضمین کننده گان، و حمایت کننده گان صلح در محل از قبل تعین شده طرفین متخاصم این توافقات را امضا میکنند
مرحله هفتم، مرحله تطبیق و اجرای عملی توافقات صلح است. این مرحله هم مثل مرحله اجندای صلح پر مخاطره، پر چالش ، و پر از اتهامات است. چون در جریان عمل هردو طرف یگدیگر را به تخطی از توافقات صلح متهم کنند. چون توافقات صلح پیشتیبانی مردم دارد و در تخطی آن مردم طرف خاطی را زود تر و آسان تر محکوم میکنند
مرحله هشتم، مرحله تکمیل صلح است که آگر هفت مرحله قبل آن موفقانه طی شود، این مرحله نتائیج خود را در امر امنیت انسانی، توسعه اقتصادی، ثبات سیاسی، و رفاه اجتماعی نسبتآ بهتر به نمایش میگزارد
به هر صورت؛ تحلیل مراحل فوق در امر رسیدن به صلح ما را در برابر دو چالش قرار میدهد
آول اینکه تنظیم های سیاسی در آفغانستان هیچ کدام تجربه، استعداد بازی، و توانائی ها تخنیکی در روند صلح را ندارند تا در هر کدام از مراحل فوق با تدبیر و درآیت نقش مسؤلانه ایفا کنند. چنانچه این تنظیم های ماجراجو بودند که با مداخله خارجی ها زمینه تخریب و سبوتاژ پروسه صلح را با طرح حکومت موقت عملی کردند
دوم اینکه گفتگو های صلح آفغانستان هنوز در مرحله چهارم پروسه قراردارد. سوال اینست که آیا امریکا، روسیه، و چین حاضر اند روی اجندای صلح آفغانستان به توافق برسند ویا طرح حکومت موقت را حمایت و ازین پروسه تا آخر ادامه دهند؟
بهرصورت؛ برعلاوه هشت مرحله مهم در گفتگو های هر صلحی؛ هفت فرضیه عمده هم برای موفقیت تشریک قدرت سیاسی الزامی میباشد که تنظیم های جهادی، جموریخواهان، وتکنوکرات ها، و گروه های بی خاصیت در اطراف کرزی هیچکدام استعداد و دانش این پیش فرض ها که عبارت اند از “تسلط نخبگان، فرهنگ همدیگر پذیری بین گروه ها، تعهد صادقانه، رابطه سالم با مردم، رونق اقتصادی برابر برای همه اقوام، جمعیت شناسی پایدار، و روابط سازنده با جا معه بین المللی ” را ندارند